مرسی ک هستی....

ساخت وبلاگ
سلام به همه اونایی که وارد وبلاگم شدند!
اینجا واسه شماست ;)
پست ها معمولا دست نویس خودمن
امیدوارم بهتون خوش بگذره
پـــروفــایـلــم هم فعاله میتونین ببینین
خوشحال میشم نظراتتونم تو قسمت نظرات ثبت کنید
با تشکر :)
یاسمین

مرسی ک هستی.......
ما را در سایت مرسی ک هستی.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yasminy بازدید : 29 تاريخ : چهارشنبه 15 تير 1401 ساعت: 4:00

سلام به همگی این چند وقت نبودم.... کلی خبر دارم.... خبر دار شدم ک یاااااااشااااااااااااااررررررررر با ی دختره نامزد کرده البته قبلنا میگفت دختره آویزونشه.... بعد از کلی تحقیق . تفحص( تفحث یا تفحس و مرسی ک هستی.......ادامه مطلب
ما را در سایت مرسی ک هستی.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yasminy بازدید : 79 تاريخ : شنبه 20 بهمن 1397 ساعت: 18:40

سلااااااااامممممممممممممم دوستای گلم... بهتون گفته بودم میخوام  daycare خودمو راه بندازم ؟؟؟؟؟؟؟؟ اون تصمیم هنوز ب قوه ی خودش باقیه ، ولی تصمیم گرفتم از جایی ک الان کار میکنم برم ی جای دیگه ک لااقل ی  مرسی ک هستی.......ادامه مطلب
ما را در سایت مرسی ک هستی.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yasminy بازدید : 57 تاريخ : شنبه 20 بهمن 1397 ساعت: 18:40

سلام سلام سلام 100 تا سلام 1300 تا سلاممممممممممممم

من اومدممممممممممم...اونم بعد از 5 ماااااااااااه

غیبت کبری ب این میگن... عاغا این مدت خیلی اتفاقای جدید و جالب افتاد ک تو چند تا پست با عنوان های مختلف میگم و ب هر کدوم جداگانه مبپردازم...

فعلا تا بعد

مرسی ک هستی.......
ما را در سایت مرسی ک هستی.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yasminy بازدید : 54 تاريخ : شنبه 20 بهمن 1397 ساعت: 18:40

عاغاااااااااااا چرا هر چی من میخام وقت کنم بیام پست بذارم نمیشه عاااااااایااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟

 

مرسی ک هستی.......
ما را در سایت مرسی ک هستی.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yasminy بازدید : 66 تاريخ : شنبه 20 بهمن 1397 ساعت: 18:40

دوستای گلم اول از همه میخام اسم وبلاگ و تغییر بدم.... حس منفی و خفغان آوری بهم میده.... نظر بدین ببینم چی تو چنته یا چنطه یا چنطح و یا حتییییی چنتح داریننننننن

مرسی ک هستی.......
ما را در سایت مرسی ک هستی.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yasminy بازدید : 74 تاريخ : شنبه 20 بهمن 1397 ساعت: 18:40

امروز راجع ب یاااااااششااااااااااااااارررررررررررررررررررررر با بابام صحبت کردم و ازش خواستم الان جوابشو  نگه.... چون جواب بابا خیلی مهم و سرنوشت سازه... راستش با اینکه یاشار و دوسش دارم ولی همه چیز و سپردم ب خدا گفتم خدایا من آخرین زورمو زدم دیگه همه چیز دست توا ... اگه من و یاشار قسمت همیم ک خودت جوری بابا رو راضی کن ک اصلا خودشم ندونه چجور راضی شده.... اگه هم من و یاشار قسمت هم نیستیم ک ....دوستای گلم امشب خیلی واسم دعا  کنین محتاج دعاهاتونم..... مرررررررررسییییییییییییییییییییی کلییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی + نوشته شده در  جمعه سوم آذر ۱۳۹۶ساعت 23:39  توسط یاسمین.ی  |  مرسی ک هستی.......ادامه مطلب
ما را در سایت مرسی ک هستی.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yasminy بازدید : 66 تاريخ : شنبه 7 بهمن 1396 ساعت: 21:53

من برگشتم ... بعد از مدتها برگشتم تا باز بنویسم... این مدت اصلا حتی حوصله ی خودمم نداشتم چ برسه ب نوشتن... خیلی دلم گرفته از همه چیز و همه کس... دلم میخاد برم ی جا ک هیچ کس نباشه و من باشم و خودم.... و ی عااااااااااااااالمههههههههههههههههه جیغ بزنم تا آروم شم...خدایا آرامشم و میخام... خودت کمکم کن...

+ نوشته شده در  چهارشنبه ششم دی ۱۳۹۶ساعت 19:7  توسط یاسمین.ی  | 
مرسی ک هستی.......
ما را در سایت مرسی ک هستی.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yasminy بازدید : 26 تاريخ : شنبه 7 بهمن 1396 ساعت: 21:53

سلام به همه اونایی که وارد وبلاگم شدند!
اینجا واسه شماست ;)
پست ها معمولا دست نویس خودمن
امیدوارم بهتون خوش بگذره
پـــروفــایـلــم هم فعاله میتونین ببینین
خوشحال میشم نظراتتونم تو قسمت نظرات ثبت کنید
با تشکر :)
یاسمین
مرسی ک هستی.......
ما را در سایت مرسی ک هستی.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yasminy بازدید : 43 تاريخ : سه شنبه 3 بهمن 1396 ساعت: 5:03

آروم نیستم.....همه چیز بین من و یاشار تموم شد. خیلی راحتتر از اونچه ک فکر میکردم تموم شد. یاشار خیلی راحت از همه چیز گذشت. دروغ  چرا ولی وقتی دیدم یاشار اینقدر راحت تموم کرد غرورم نذاشت ک چیزی بگم و سکوت کردم.... قبل از خداحافظی یاشار ی حرفایی زد ک فکرم مشغول شد . گفت ی پسر داره. حتی عکسشم فرستاد تلگرام... من اونموقع ب شوخی گرفتم ... آخه از این شوخیا زیاد میکرد. اما.... نصفه شب ک از خاب پریدم و طبق عادت رفتم پروفایلشو چک کنم دیدم عکسای بچه رو پاک کرده از اون روز تا الان فکرم مشغوله... یعنی داستان چی بوده.... چرا پاک کرد؟ قضیه اون بچه چی بود.... هنوز نفهمیدم.... این فکرای پر دردم نمیذاره زندگی کنم....فکرایی ک میگن یعنی یاشار قبلا زن داشته ؟ یا ن با دختری بوده و این بچه حاصل اون دوستیه؟ این ک اصن وجود بچه شوخی بوده یا ن؟ اگه شوخی بوده چرا پاک کرده عکسای بچه رو ؟.... یکی کمکم کنه تا بتوونم این فکرای پر درد و از ذهنم پاک کنم.... کمکم کنین.... مرسی ک هستی.......ادامه مطلب
ما را در سایت مرسی ک هستی.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yasminy بازدید : 61 تاريخ : پنجشنبه 16 آذر 1396 ساعت: 20:53